باید دانست
پس اینقدر آه و ناله چرا ؟!
فریب آرامش دروغین دنیا را نخوریم
دنیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،
آری ، دنیا جای غریبی ست ،
اینجا حتی پسر نوح بودن بیفایده است؛
اگرکه با نوح نباشی
: نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و
آدمهای کوچک پر میشوند ؛
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا ...
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم وچقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم ...
شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست ...
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت ...
چه تلاش بیفایده ای؛
خودش رو از قرصهای آرامبخش پر کرده بود
،
اونکه قلبش رو از یاد خدا خالی کرده بود
گاهی باید بی رحم بود… نه با دوست… نه با
دشمن… بلکه با خودت… و چه بزرگت می کند
آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت…
مرداب
به رود گفت :
چه کردی که زلالی ؟!
جواب داد
:
” گذشتم
... “
آری برای زلال بودن باید گذشت داشت و گذشت کرد ...
گیله مرد میگفت : قرآن آبشاری از نور ؛ از آسمان بر زمین است ؛
زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد ،
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود
میشود از امشب قانون تازهای در زندگی بنا
بگذاریم؟
باشیم.