درست همانطور که چیزیهای مورد علاقه و یا چیزهایی که از آنها متنفریم، اغلب اوقات ذهنمان را به تسخیر خود در میآورند، ما نیز دقیقاً همان چیزها را به سمت خود جذب میکنیم. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که برای اولین بار بهترین لباستان را بپوشید و همان موقع هم بلایی سرش بیاورید؟ درست همان وقتی که با خود فکر میکردید «میخواهم این لباس زیبا حتی یک لک رویش نیفتد و کثیف نشود» اما ناگهان خودنویس داخل جیب لباستان یک لکه بزرگ آبی رنگ روی جیبش نقاشی میکند.
خانم الف در طول هفت سال، پنج بار تصادف کرده بود. او سرانجام متوجه شد که بقدری از اینکه تصادف کند وحشت داشته و آنچنان افکارش را روی این ترس متمرکز کرده که در نهایت چیزی را که نمیخواسته، به سمت خود کشیده است. حتی اگر به ذهن خود بگوییم: «من نمیخواهم فلان اتفاق بیفتد». دقیقاً به سمت آن کشیده خواهیم شد. چون ذهن قادر نیست از چیزی بگریزد، بلکه فقط میتواند به سمت آن جذب میشود.
افراد موفق به سمت موفقیت کشیده میشوند
این اصل درباره بیماری و فقر نیز صادق است. اگر همواره به چیزهای بد و ناخوشآیند فکر کنیم، درموردشان حرف بزنیم و یا کتاب بخوانیم، بهطور ناخودآگاه به سمتشان جذب میشویم. افراد موفق به سمت موفقیتها کشیده میشوند، در حالیکه افراد بازنده و شکستخورده در حال گریز از ناملایمات هستند.
اگر فقط یک اصل برای اینکه بتوان یک فرد شکست خورده را به یک فرد موفق تبدیل کرد وجود داشته باشد، این است که: «افکارتان را بر روی چیزهایی متمرکز کنید که میخواهید». اما واقعیت این است که عده زیادی از مردم تمام زندگیشان را صرف غصه خوردن در مورد «چیزهایی که ندارند و چیزهایی که نمیخواهند، میکنند»این حالتی بسیار مایوس کننده و کسالتآور است که مسلماً همین نتایج را برایشان دربرخواهد داشت. ما باید روی چیزهایی که میخواهیم، تمرکز کنیم.
ترس از دست دادن
با بررسی بیشتر در این زمینه، به اصل تازهای میرسیم: «ترس از دست دادن» وقتی بترسیم از اینکه چیزی را از دست بدهیم، در واقع خود را برای از دست دادن آن آماده و خود را دقیقاً در آن موقعیت قرار میدهیم. این قوانین و اصول بر روابط انسانی ما نیز با همین ظرافت و دقت حاکم است و در مورد همسر، دوست، کیف پول، مسابقه و چیزهای دیگر صدق میکند. اگر بترسیم که علاقه و عشق کسی را از دست بدهیم، فوراً خود را در این موقعیت خطرناک قرار میدهیم. ما باید همواره این اصل را به یاد داشته باشیم که: «به چیزهایی که داریم فکر کنیم و ازداشتن آن لذت ببریم و هرگز نگران از دست دادنشان نباشیم».
اندیشیدن به ترس
پس بیاید افکارتان را روی تمایلاتتان متمرکز کنید. اندیشیدن به ترس آنها را به سویتان میکشد و تبدیل به واقعیت میکند. اصل جذب ترسها به راستی شگفتآور است. این به معنای آن است که همواره برای رویارویی با ترسهایمان فراخوانده میشویم تا بدین وسیله خود را رشد دهیم. اگر چیزهایی که از آنها میترسیم، از ما فرار کنند، پس چگونه رشد خواهیم کرد؟ اگر هرگز با چیزی که از آن وحشت داریم روبهرو نشویم، چطور میتوانیم به سوی تکامل قدم برداریم؟
اعتماد به نفس
باتوجه به اصل ترس از دست دادن، قانون هستی همواره ما را به اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم و روی پاهای خود بایستیم، تشویق میکند. اگر معتقد باشیم که از دست دادن بعضی چیزها زندگی مان را از هم میپاشد و دائماً به آن فکر کنیم، شاید در این صورت دنیا هم تصمیم بگیرد و به ما نشان دهد و ثابت کند که اینطور نیست و بدون آنها هم قادر به زندگی کردن هستیم! شرایط و رویدادهای اطراف ما همواره ما را یاری میکنند تا خود را قویتر کنیم و نیروی بیشتری برای رویارویی با مشکلات به دست آوریم.
هنگام رویارویی با ترس، ترس ناپدید میشود
اصل شگفتانگیز دیگر این است که اغلب وقتی ما جرأت و جسارت رویارویی با مشکلات را پیدا میکنیم، ناگهان آنها از بین میروند و محو میشوند و دیگر نیازی برای روبهرو شدن با آنها نداریم.همین که جرأت پیدا میکنیم تماس تلفنی را که برایمان خیلی سخت بوده، انجام دهیم با رئیسمان روبهرو شویم و یا از چیز باارزشی صرفنظرکنیم، اغلب همان موقع لزوم انجام دادن آنها از بین میرود. همچنین میدانیم که اغلب وقتی تصمیم میگیریم در مقابل ترسی ایستادگی کنیم، آن ترس بلافاصله از بین میرود. حتماً شما نیز این تجربه را داشتهاید که انجام کاری به نظرتان دلهرهآمیز و سخت بوده است، ولی وقتی دست به انجامش زدهاید، فهمیدهاید که ترس و سختی کار نصف چیزی بوده که شما تصور میکردید. این اتفاق بیشتر در مورد گفتن حقیقت و اعتراف به اشتباه و گناه رخ میدهد. خود شما تاکنون چندبار به این نتیجه رسیدهاید که فکر کردن به این مسائل بسیار سختتر از انجامشان بوده است؟
طناز تنکمانی کارشناس ارشد روانشناسی
خیلی جالب بود
از این به بعد بیشتر به افکارم اهمیت میدم
سلام

جالبه ایمان جونم مرسی
یه سوال برام پیش اومده همکلاسیا کی میخوان دست از بچه بازیشون بردارن ناسلامتی میخوان مشاور بشن ظاهر وباطنشون زمین تا آسمون باهم فرق داره .همش لج ولجبازی
شماببخشید...
من از همکلاسیاتونم ناسلامتی سه ترمه که باهم هستیم بی زحمت اینقد مدیرمونو اذیت نکنید
حقیقت تلخه بچه اید دیگه
دو راه داره یا گیلدا دوستتونه یا... چرا باید بگذارید به دیگران توهین بشه.(بچه بازی )خیر سرمون بیستو اندی سال سن داریم.جالب اینجاست شما با ما دعوا هم داری.به نظر خودتون کارتون درست بوده.
حقیقتا گیلدا خانم رو نمیشناسم...
شاید منظورشون به شما نیست ...
سوءتفاهم شده شما به خودتون گرفتید...
حالا که بیستواندی سال دارید شما ببخشید بخشش از بزرگتره...
در ضمن نظر ما رو تایید نمی کنید ولی جوابشو میگذارید شاید دنیا اینطور نموند
عجب...
چندوقته به این نتیجه رسیدید که من نظر رو تائیدنمیکنم ولی جوابشو میذارم؟
وای چه خبره باحرفای من قاطی کردید آرامشتونو حفظ کنید به خودتون نگیرید شاید اصلا منظورم شما نباشید به قول خودتون بیست واندی سالتونه
ما که چن سال بیشتر باهم همکلاسی نیستیم چرا روزای خوبمونو خراب کنیم بیاید از حالا به بعد همه باهم خوب باشیم نه اینکه پشت سرهم بد بگیم
درضمن منظورم آقایون وخانوم ها باهم بودن
این بله . بدجور به خودش مشکوکه ها !!
فلفلی جان یه خورده خودتو کنترل کن احساساتی نشو.برات ضرر داره.
نه قلقلی جون تو نگران من نباش . من میدونم کی و کجا خودمو کنترل کنم . اینو بهتره به بعضیا بگی..............
فلفلی راحت باش هر چه میخواه دله تنگت بگو.
مرسی بله جون . ولی من همینجوریشم راحت بودم !!!!!!!!!!!
فعلا که دل تو بدجوری تنگه !
میگم قلقلی از کجا فهمیدی که ما دو تا{بله-فلفلی}یکی هستیم.باشد که باشیم.
باشد که باشیم. فلفلی عزیزم.
آقا اینجا معلوم هست چ خبره ؟
پن
اه برخدا ..........
کی اسم منو دزدیده ؟ من با کی یکی هستم ؟
نظر منو تایید نکردی خوبه ولی جالب اینجاست که خوبترم میشه.
اخیراٌ تمام نظرات بدون استثناتائیدشده،
این بزن بریم بدجور دنبال بهونه واسه بلوا به پا کردنه ها
خدا به خیر بگذرونه ........
دیدم تو خودت چقدر عین آدم نظر گذاشتی !!!!!!
هر وقت اصلاح شدی اون وقت به بقیه گیر بده !
شاید دادن صفت فلفلیُ به قول شما ی کم احمقانه به نظر برسه اما احمقانه تر از این ُ اینه که یک نفر باشی در اسم ...نفر !!!!!!!!
جباب آقای امین خان .
خوسم میاد که همه ی کاسه کوزه ها تو سر من میخوره.غمی نیست.
خوشم میاد خودت خودتو لو میدی....
درضمن کسی باشمانبود امامثل اینکه بخودتون شک دارید
آرامش محصول تفکر نیستءآرامش هنر نیندیشیدن به انبوه مسایلیست که ارزش فکر کردن ندارند...لحظه هایت آرام.میگم شما هم ی وقت خداحافظی میکنید ی وقت...
ءدر ضمن...