باید دانست
پس اینقدر آه و ناله چرا ؟!
فریب آرامش دروغین دنیا را نخوریم
دنیا هیچگاه بدون طوفان نبوده است،
آری ، دنیا جای غریبی ست ،
اینجا حتی پسر نوح بودن بیفایده است؛
اگرکه با نوح نباشی
: نداشته ها و تنهایی های کوچک با چیزها و
آدمهای کوچک پر میشوند ؛
نداشته ها و تنهایی های خیلی خیلی خیلی بزرگ ، فقط با خدا ...
مهم نیست در این زمین خاکی چقدر تنها باشیم وچقدر حرفهایمان برای دیگران غیر قابل فهم باشد و وقت انسانها برایمان کم ...
شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست ...
هر وقت دلت خواست ، مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد ، در قلبت ...
چه تلاش بیفایده ای؛
خودش رو از قرصهای آرامبخش پر کرده بود
،
اونکه قلبش رو از یاد خدا خالی کرده بود
گاهی باید بی رحم بود… نه با دوست… نه با
دشمن… بلکه با خودت… و چه بزرگت می کند
آن سیلی که خودت می خوابانی بر صورتت…
مرداب
به رود گفت :
چه کردی که زلالی ؟!
جواب داد
:
” گذشتم
... “
آری برای زلال بودن باید گذشت داشت و گذشت کرد ...
گیله مرد میگفت : قرآن آبشاری از نور ؛ از آسمان بر زمین است ؛
زندگی به من آموخت هر چیز قیمتی دارد ،
پنیر مجانی فقط در تله موش یافت می شود
میشود از امشب قانون تازهای در زندگی بنا
بگذاریم؟
باشیم.
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانهای بیش نباشد. ایرانیان در این شب باقیمانده میوههایی را که انبار کرده بودند به همراه خشکبار و تنقلات میخوردند و دور هم گرد هیزم افروخته مینشستند تا سپیده دم بشارت روشنایی دهد زیرا به زعم آنان در این شب تاریکی و سیاهی در اوج خود است. جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. متلگویی که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا میشدهاست به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوهها که اغلب دانههای زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکتخیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکتآور میکنند و نیروی باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب بهشمار میروند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آیندهگویی میکنند.
در خطهٔ شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانهٔ عروس میبرند.
در مازندران شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته میشود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دور هم نشینی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی به خوردن تنقلات و میوه جات خصوصا" انار و هندوانه و ازگیل میپردازند و با خوردن و نوشیدن و شنیدن صحبتها و داستانهای بزرگترها شب را به صبح می رسانند و معتقدند که صبح بعد از یلدا روز پیروزی خورشید بر سیاهی و تاریکیها است.
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است. یکی از آیینهای ویژه شب یلدا در استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی برگزاری مراسم «کف زدن» است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به «بیخ» مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام «تغار» میریزند. مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام «دسته گز» مایع مزبور را آنقدر هم میزنند تا به صورت کف درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف کند. کف آماده شده با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
در اردبیل رسم است که خانواده ها شب یلدا دور هم جمع می شوند و تا پاسی از شب با هم شب نشینی می کنند.هنداونه.انار.پرتقال.تخمه.ماهی پلو و... از جمله خوراکی هایی است که در استان اردبیل مرسوم هست.
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنیهایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل). در گیلان در خانوادههایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کردهاند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس میفرستند. در این طبق میوهها و خوراکیها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته میشود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولا ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار میگیرد که معتقدند باعث خیر و برکت و فراوانی روزی زوج جدید و همچنین سلامت و باروری نوعروس میگردد.
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
مردم استان قزوین نیز همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. به عقیده بزرگترها آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخ فام که به "شب چره" معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون داشته و زمستان پر برکتی را نوید میدهد. در بعضی مواقع که مادر بزرگها در آوردن تنقلات تاخیر میکنند کوچکترها شعر "هر که نیارد شب چره - انبارش موش بچره" سر میدهند، که مادربزرگ در آوردن "شب چره" تعجیل میکند. دراین شب اغلب مردم قزوین با خوردن سبزی پلو با ماهیدودی و سپس هندوانه، انار، انواع تنقلات از جمله کشمش، گردو، تخمه، آجیل مشگلکشا و انجیر خشک، شب نشینی خود را به اولین صبح زمستانی گره میزنند. به عقیده مادر بزرگهای قزوینی اگر دراین شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحاف بیرون بریزد برف میآید و اگر گردنبند مراوریدش پاره شود تگرگ میآید. یکی دیگر از آداب و رسوم "شب یلدا" فرستادن "خونچه چله" از سوی داماد به عنوان هدیه زمستانی برای عروس است. در این خونچه برای عروس پارچه، جواهر، کلهقند و هفت نوع میوه مثل گلابی هندوانه، خربزه، سیب، به با تزئینات خاصی فرستاده میشود.
انار و هندوانه جزو مهم ترین ملزومات شب یلدا هستند. همچنین اجیل شب یلدا نیز در ایران طرفدار بسیاری را دارد .
فکر می کنید همه ی جوجه اردک های زشت می توانند به یک قوی زیبا تبدیل بشوند؟؟
یکی از سه گزینه زیر را انتخاب کنید
الف:شاید
ب:نه
د :بله
جواب تست روانشناسی شخصیت در ادامه مطلب...
ادامه مطلب ...
درست همانطور که چیزیهای مورد علاقه و یا چیزهایی که از آنها متنفریم، اغلب اوقات ذهنمان را به تسخیر خود در میآورند، ما نیز دقیقاً همان چیزها را به سمت خود جذب میکنیم. آیا تا به حال برایتان پیش آمده که برای اولین بار بهترین لباستان را بپوشید و همان موقع هم بلایی سرش بیاورید؟ درست همان وقتی که با خود فکر میکردید «میخواهم این لباس زیبا حتی یک لک رویش نیفتد و کثیف نشود» اما ناگهان خودنویس داخل جیب لباستان یک لکه بزرگ آبی رنگ روی جیبش نقاشی میکند.
خانم الف در طول هفت سال، پنج بار تصادف کرده بود. او سرانجام متوجه شد که بقدری از اینکه تصادف کند وحشت داشته و آنچنان افکارش را روی این ترس متمرکز کرده که در نهایت چیزی را که نمیخواسته، به سمت خود کشیده است. حتی اگر به ذهن خود بگوییم: «من نمیخواهم فلان اتفاق بیفتد». دقیقاً به سمت آن کشیده خواهیم شد. چون ذهن قادر نیست از چیزی بگریزد، بلکه فقط میتواند به سمت آن جذب میشود.
افراد موفق به سمت موفقیت کشیده میشوند
این اصل درباره بیماری و فقر نیز صادق است. اگر همواره به چیزهای بد و ناخوشآیند فکر کنیم، درموردشان حرف بزنیم و یا کتاب بخوانیم، بهطور ناخودآگاه به سمتشان جذب میشویم. افراد موفق به سمت موفقیتها کشیده میشوند، در حالیکه افراد بازنده و شکستخورده در حال گریز از ناملایمات هستند.
اگر فقط یک اصل برای اینکه بتوان یک فرد شکست خورده را به یک فرد موفق تبدیل کرد وجود داشته باشد، این است که: «افکارتان را بر روی چیزهایی متمرکز کنید که میخواهید». اما واقعیت این است که عده زیادی از مردم تمام زندگیشان را صرف غصه خوردن در مورد «چیزهایی که ندارند و چیزهایی که نمیخواهند، میکنند»این حالتی بسیار مایوس کننده و کسالتآور است که مسلماً همین نتایج را برایشان دربرخواهد داشت. ما باید روی چیزهایی که میخواهیم، تمرکز کنیم.
ترس از دست دادن
با بررسی بیشتر در این زمینه، به اصل تازهای میرسیم: «ترس از دست دادن» وقتی بترسیم از اینکه چیزی را از دست بدهیم، در واقع خود را برای از دست دادن آن آماده و خود را دقیقاً در آن موقعیت قرار میدهیم. این قوانین و اصول بر روابط انسانی ما نیز با همین ظرافت و دقت حاکم است و در مورد همسر، دوست، کیف پول، مسابقه و چیزهای دیگر صدق میکند. اگر بترسیم که علاقه و عشق کسی را از دست بدهیم، فوراً خود را در این موقعیت خطرناک قرار میدهیم. ما باید همواره این اصل را به یاد داشته باشیم که: «به چیزهایی که داریم فکر کنیم و ازداشتن آن لذت ببریم و هرگز نگران از دست دادنشان نباشیم».
اندیشیدن به ترس
پس بیاید افکارتان را روی تمایلاتتان متمرکز کنید. اندیشیدن به ترس آنها را به سویتان میکشد و تبدیل به واقعیت میکند. اصل جذب ترسها به راستی شگفتآور است. این به معنای آن است که همواره برای رویارویی با ترسهایمان فراخوانده میشویم تا بدین وسیله خود را رشد دهیم. اگر چیزهایی که از آنها میترسیم، از ما فرار کنند، پس چگونه رشد خواهیم کرد؟ اگر هرگز با چیزی که از آن وحشت داریم روبهرو نشویم، چطور میتوانیم به سوی تکامل قدم برداریم؟
اعتماد به نفس
باتوجه به اصل ترس از دست دادن، قانون هستی همواره ما را به اینکه اعتماد به نفس داشته باشیم و روی پاهای خود بایستیم، تشویق میکند. اگر معتقد باشیم که از دست دادن بعضی چیزها زندگی مان را از هم میپاشد و دائماً به آن فکر کنیم، شاید در این صورت دنیا هم تصمیم بگیرد و به ما نشان دهد و ثابت کند که اینطور نیست و بدون آنها هم قادر به زندگی کردن هستیم! شرایط و رویدادهای اطراف ما همواره ما را یاری میکنند تا خود را قویتر کنیم و نیروی بیشتری برای رویارویی با مشکلات به دست آوریم.
هنگام رویارویی با ترس، ترس ناپدید میشود
اصل شگفتانگیز دیگر این است که اغلب وقتی ما جرأت و جسارت رویارویی با مشکلات را پیدا میکنیم، ناگهان آنها از بین میروند و محو میشوند و دیگر نیازی برای روبهرو شدن با آنها نداریم.همین که جرأت پیدا میکنیم تماس تلفنی را که برایمان خیلی سخت بوده، انجام دهیم با رئیسمان روبهرو شویم و یا از چیز باارزشی صرفنظرکنیم، اغلب همان موقع لزوم انجام دادن آنها از بین میرود. همچنین میدانیم که اغلب وقتی تصمیم میگیریم در مقابل ترسی ایستادگی کنیم، آن ترس بلافاصله از بین میرود. حتماً شما نیز این تجربه را داشتهاید که انجام کاری به نظرتان دلهرهآمیز و سخت بوده است، ولی وقتی دست به انجامش زدهاید، فهمیدهاید که ترس و سختی کار نصف چیزی بوده که شما تصور میکردید. این اتفاق بیشتر در مورد گفتن حقیقت و اعتراف به اشتباه و گناه رخ میدهد. خود شما تاکنون چندبار به این نتیجه رسیدهاید که فکر کردن به این مسائل بسیار سختتر از انجامشان بوده است؟
طناز تنکمانی کارشناس ارشد روانشناسی
پادشاهى که بر یک کشور بزرگ حکومت مىکرد، از زندگى خود راضى نبود و دلیلش را نیز نمىدانست.روزى پادشاه در کاخ خود قدم مىزد. هنگامى که از کنار آشپزخانه عبور مىکرد، صداى آوازى را شنید. به دنبال صدا رفت و به یک آشپز کاخ رسید که روى صورتش برق سعادت و شادى مىدرخشید.پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: «چرا اینقدر شاد هستى؟» آشپز جواب داد: «قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش مىکنم تا همسر و بچهام را شاد کنم. ما خانهاى حصیرى تهیه کردهایم و به اندازه خودمان خوراک و پوشاک داریم. بدین سبب من راضى و خوشحال هستم...»پیش از شنیدن سخنان آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد. نخست وزیر به پادشاه گفت: «قربان، این آشپز هنوز عضو گروه ٩٩ نشده است.»
پادشاه با تعجب پرسید: «گروه ٩٩ چیست؟»
نخست وزیر جواب داد: «اگر مىخواهید بدانید که گروه ٩٩ چیست، این کار را انجام دهید: یک کیسه با ٩٩ سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید. به زودى خواهید فهمید که گروه ٩٩ چیست؟»
پادشاه بر اساس حرفهاى نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با ٩٩ سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.
آشپز پس از انجام کارها به خانه بازگشت و در مقابل در خانه آن کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکههاى طلا ابتدا متعجب شد و سپس از شادى بال در آورد. آشپز سکههاى طلا را روى میز گذاشت و آنها را شمرد. ٩٩ سکه؟ آشپز فکر کرد اشتباهى رخ داده است. بارها طلاها را شمرد، ولى واقعاً ٩٩ سکه بود! و تعجب کرد که چرا تنها ٩٩ سکه است و ١٠٠ سکه نیست! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوى سکه صدم کرد. اتاقها و حتى حیاط را زیر و رو کرد، اما خسته و کوفته و ناامید بازگشت.
آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلا دیگر به دست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند.
تا دیر وقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و با همسر و فرزندش دعوا کرد که چرا وى را بیدار نکردهاند! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز نمىخواند، او فقط تا حد توان کار مىکرد!
پادشاه نمىدانست که چرا این کیسه چنین بلایى بر سر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.
نخست وزیر جواب داد: «قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه ٩٩ در آمده است! اعضاى گروه ٩٩ چنین افرادى هستند. آنان زیاد دارند اما راضى نیستند. تا آخرین حد توان کار مىکنند تا بیشتر به دست آورند. آنان مىخواهند هر چه زودتر «یکصد» سکه را از آن خود کنند! این علت اصلى نگرانىها و آلام آنان مىباشد. آنها به همین دلیل شادى و رضایت را از دست مىدهند.»
بنجامین فرانکلین از جمله چهره های شناخته شده و محبوب در آمریکاست که نقش بزرگی در بنیان نهادن و اتحاد آمریکا ایفا نمود.
به گزارش تک ناز ، از فرانکلین با عنوان مرد عمل یاد می کنند، مردی که هم نویسنده و ناشر و سیاستمدار بود و هم نظریه پرداز، مخترع و فعال مدنی.
اگر شنیدن و به کار بستن دیدگاه این مرد ماندگار تاریخ برایتان جالب است، خواندن این گزارش را از دست ندهید.
شما هم اگر بیکار باشید و یک خودکار یا مداد و کاغذ داشته باشید روی آن چیزهایی میکشید. ممکن است این خطوط درهم و مبهم، در نگاه اول چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند ولی به اعتقاد بسیاری از روانشناسان این نوع نقاشیهای ناخودآگاه نمایانگر درون و افکار ما هستند که به دور از محدودیتهای ذهن آگاهمان (خودآگاهمان)پدید میآیند و اسرار ناگفتهای از شخصیت ما را به تصویر میکشند.
برایتان پیش آمده زمانی که در حال حرف زدن با تلفن هستید یا به چیز خاصی گوش میکنید یا حتی وقتی که در حال فکر کردن هستید، روی کاغذ روی میز یا حتی دستمال کاغذی یا... شکلهای خاصی نقاشی کنید و خطوط مختلف بکشید؟ بیشتر آدمها فکر میکنند این شکلکها معنای خاصی ندارند و تنها خطخطیهایی هستند که کاغذها و جعبهها را خراب میکنند، اما اشتباه نکنید این شکلکها میتوانند نشاندهنده آن چیزی باشند که درون شما و اطرافیانتان وجود دارد تا جایی که آندرآ مکنیکل متخصص آنالیز خط میگوید: «این شکلکها همانند DNA مغز هستند.» این شکلکها هیچگاه درباره آنچه در ذهن شماست دروغ نمیگویند؛ فقط باید زبان آنها را یاد بگیرید تا از آرزوها، امیال، ترسها و رؤیاهای نهفتهای که هیچگاه فرد نمیتواند به زبان بیاورد برایتان بگوید.
ادامه مطلب ...
اینجا کجاست؟......
این اتاق روانکاوی زیگموند فروید و تخت او است که همچنان به همان صورت نگهداری می شود و هرآنچه می بینید؛دستباف های عشایری ایران است:آن که روی دیوار است قفقازی ، روی کاناپه فرش قشقایی و روی زمین فرش هریس است .
یک ماهی اقیانوس پرسید، "مرا ببخش، تو از من مسن تر هستی، پس می توانی به من بگویی: کجا میتوانم آن چیزی را که اقیانوس نام دارد پیدا کنم؟
ماهی مسن تر پاسخ داد، "اقیانوس چیزی است که تو اکنون در آن هستی."
ماهی ناامید شده گفت، "آه؛ این است؟ ولی این آب است. آنچه من میجویم اقیانوس است." و او شناکنان دور شد تا جایی دیگر را بگردد.
همه جویای حقیقت هستند: همه کس در جست و جوی خداوند است، همه طالب معجزات هستند و رازهای منبع زندگی. و اوضاعی یکسان است: ماهی جوانتر از ماهی مسنتر میپرسد: «آن چیز که اقیانوس نام دارد چیست؟ من در موردش خیلی می شنوم.»
و ماهی مسنتر میگوید، «تو در آن هستی.»
و طبیعتاً ماهی جوانتر گفت، «ولی این آب است و من در جستوجوی اقیانوس هستم.» او چنان ناکام شده بود که گفت، «بهتر است دور شوم و برای یافتن حقیقت به جایی دیگر بروم و اقیانوس را پیدا کنم.»
خداوند آن اقیانوسی است که شما در آن هستید، زیرا خداوند نام دیگری است برای زندگی.
شما هر لحظه خداوند را با تنفسهایتان به درون و بیرون میکشید. این خداوند است که در قلب شما میتپد. این خداوند است که در خون شما جاری است. خداوند مغزاستخوان شماست و استخوانها و هوشمندی شما و خود آگاهی شماست.
ولی چون ماهی در اقیانوس زاده شده ، بسیار نزدیک است ، فکر میکند که این فقط آب است.
این فقط هوا است که شما تنفس میکنید. و مردم درست مانند آن ماهی در جستوجو هستند و هرگز نخواهند یافت ، تا زمانی که از جست و جو بازایستند و فقط به آنچه که خود هستند نظر کنند، و اینکه آگاهیشان چیست و زندگیشان چیست. و تعجب خواهند کرد که نیازی نبوده به جایی بروند. هرآنچه که آنان در بیرون و محیط اطراف در پی آن بودند، در درونیترین هسته وجودشان در خودشان وجود داشته است.
تمامی جهان هستی خداوند است. این مذاهب هستند که این کذب را درست کردهاند که خداوند دنیا را خلق کرده است و بنابراین این فکر را دادهاند که خدا و دنیا دو چیز هستند و بنابراین آنان باید در پی خداوند باشند.
من مایلم این دوگانگی را کاملاٌ نابود کنم. خداوند خالق نیست، بلکه خود خلقت است.
او در درختان وجود دارد و در رودخانه ها و در ماه و در خورشید و در تو.
بجز خداوند هیچ چیز وجود ندارد.
جوینده همان جستنی است و صیاد همان صید. و ناظر همان منظر است. و لحظهای که این را دریابی، چنان آسودگی عمیقی خواهد آمد و چنان آرامش عمیقی بر تو نازل میشود که قبلاً در خواب هم نمیدیدی. چشمانت چنان شفافیتی خواهند یافت که در همه جا زیبایی خواهی دید: یک زیبایی وصف نانشدنی، یک خیر عظیم. در کوچکترین چیز این زندگی تپش کائنات را احساس خواهی کرد. این دنیا پرستشگاه ما است و این خدای ما است و ما بخشی از آن هستیم.
پرستنده از پرستیدنی جدا نیست. درک این وحدت زنده، دیانت واقعی است.
راه و رسم «نه» گفتن را بیاموزیم مامان برام بستنی میخری؟ مامان بریم خونه مادرجون؟ نه! مامان میشه الان نخوابم؟ نه! مامان میشه من دختر مریم خانم اینا بشم؟ اون همه چی برای دخترش میخره! نه! مامان میشه هرچی بهت میگم نگی نه؟ نه!!!!
نه!
مامان یک عروسک دیگه میخوام. یکی دیگه... یکی دیگه بخر...
نه!
اگر خانواده را به شکل زنجیره به هم پیوسته ای در نظر گیریم، برخلاف باورهای موجود، باید گفت که هر یک از حلقه های این زنجیره، متناسب با جایگاه خود، مسائل و مشکلاتی خاص خود دارد.
برخی روانشناسان بر این باورند که جایگاه سنی کودک در خانواده، اهمیت و تاثیر فراوانی در زندگی وی دارد.
پژوهش های گسترده ای برای تعیین ارزش های نسبی جایگاه سنی کودکان در خانواده انجام شده است. در یک اظهارنظر کلی و کوتاه می توان گفت بزرگترین کودک خانواده در برآورده شدن خواسته های
خود پافشاری و اصرار کمتری دارند؛ در حالی که کوچکترین فرزند، با اصرار خواهان به کرسی نشاندن حرف خود است. بنابراین بر اساس پژوهش های انجام شده و نتایج حاصله به توضیح تفصیلی در مورد هر یک از فرزندان می پردازیم:
توصیههایی به آنها که دنبال نیمه گمشده خودشان میگردند...
میگویند اگر دنبال همسر ایدهآلتان میگردید، راهش این است که اول، شخصیت خودتان را بشناسید و بعدش براساس شخصیت خودتان، دنبال شخصیتی بگردید که با شما سازگار باشد. اگر شما هم این تئوری را قبول دارید، با ما همراه شوید…
● اول فروردین تا ۲۵ فروردین شاهین
مقتدر و توانا هستیدو با مهارتی که دارید، می توانید از موانع سخت عبور کنید و این کار را به گونه ای انجام می دهید که انرژی تان هدر نرود.
● ۲۶ فروردین تا ۲۲ اردیبهشت مرغابی
برای رسیدن به هدف هر رنجی را به جان می خرید، اما گاهی بی دقت می شوید و این بی دقتی ها به شما ضرر و زیان می رساند.
● ۲۳ اردیبهشت تا ۱۹ خرداد قمری
طبیعتا آرامش طلب هستید و از یک زندگی عاشقانه لذت می برید و به ندرت از آن خسته می شوید. بردبار، سازگار و در عین حال شخصیت جالبی دارید.
● ۲۰ خرداد تا۱۶ تیر عقاب
شخصیتی بسیار محترم دارید، دنبال کارهای بیهوده نیستید و با نگاه نافذ خود، مخالفان را سرجای شان می نشانید.
● ۱۷ تیر تا ۱۳ مرداد بلبل
معمولا قبل از اینکه دیده شوید صدایتان به گوش می رسد و همیشه حرفی برای گفتن دارید؛ البته بعضی اعتقاد دارند حرف های شما به عمل نمی رسد.
● ۱۴ مرداد تا ۱۰ شهریور مرغ ماهیخوار
شخصیتی رنگی و پرزرق و برق دارید که همیشه مشتاق رویارویی است. مشکلات تان را به مرور و با خونسردی حل می کنید. حساس و تیزهوش هستید.
● ۱۱ شهریور تا ۷ مهر قو
مثل قو مغرور و سربلندید و شخصیتی پیچیده دارید. به ندرت عصبانی می شوید و سعی می کنید با همه در تعامل باشید و تا آنجا که می توانید از درگیری پرهیز می کنید.
● ۸ مهر تا ۵ آبان دارکوب
سختگیر و سختکوش هستید؛ با طاقتی بسیار بالابرخی اوقات به نظر حواس پرت می آیید، اما این فقط ظاهر شماست و حقیقت چیز دیگری است.
● ۶ آبان تا ۳ آذر باز کوچک
ذهن هوشیارتان به شما این امکان را می دهد که از یک موضوع به موضوع دیگر بپرید، بدون اینکه تمرکز خود را از دست بدهید یا مضطرب شوید.
● ۴ آذر تا ۲ دی کلاغ
به غایت گیرا، پرانرژی و مقاوم هستید و همچنین باهوش، بنابراین در حل مشکلات بسیار تیزهوشید. از طبیعت لذت می برید و عاشق رفاقت کردن هستید.
● ۳ دی تا۳۰ دی حواصیل
متفکرید و معمولا تنها و منزوی به نظر می آیید.آنقدر محکم و استوارید که از مشکلات، هرچند به نظر سخت و حل نشدنی موفق بیرون می آیید.
● اول بهمن تا ۲۸ بهمن سینه سرخ
شما یک برون گرا هستید که طبع گرم خود را پنهان می کنید. گاهی خودرای، خودخواه و ستیزه جو می شوید ولی بسیار خانواده دوست هستید.
● ۲۹ بهمن تا آخر اسفند سهره
حساس و گوش به زنگ هستید. ذاتا فردی اجتماعی و خونگرم هستید. بسیار منظم و دقیق بوده و همچنین اهل ورزش هستید.
منبع:مجله سیب سبز
چیزهای کوچک، مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی، آن لحظه قبل از رها کردن دست، با نوک انگشتهاش به دستهایت یک فشار کوچک میدهد، چیزی شبیه یک بوسه. ....
مثلا راننده تاکسیای که حتی اگر در ماشینش را محکم ببندی بلند میگوید: روز خوبی داشته باشی دخترم.
آدمهایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان میشوی، دستپاچه رو بر نمیگردانند، لبخند میزنند و هنوز نگاهت میکنند.
آدمهایی که حواسشان به بچههای خسته توی مترو هست، بهشان جا میدهند، گاهی بغلشان میکنند.
آنهایی که هر دستی جلویشان دراز شد به تراکت دادن، دست را رد نمیکنند. هر چه باشد با لبخند میگیرند و یادشان نمیرود همیشه چند متر جلوتر سطلی هست، سطل هم نبود کاغذ را میشود تا کرد و گذاشت توی کیف.
دوستهایی که بدون مناسبت کادو میخرند، مثلا میگویند این شال پشت ویترین انگار مال تو بود.
یا گاهی دفتر یادداشتی، نشان کتابی، پیکسلی.آدمهایی که از سر چهار راه نرگس نوبرانه میخرند و با گل میروند خانه.آدمهای "اساماس"های آخر شب، که یادشان نمیرود گاهی قبل از خواب، به دوستانشان یادآوری کنند که چه عزیزند، آدمهای "اساماس"های پر مهر بیبهانه، حتی اگر با آنها بد خلقی و بیحوصلگی کرده باشی.
آدمهایی که هر چند وقت یک بار ایمیل پرمحبتی میزنند که مثلا تو را میخوانم و بعد هر یادداشت غمگین خطهایی مینویسند که یعنی هستند کسانی که غم هیچ کس را تاب نمیآوردند.
آدمهایی که حواسشان به گربهها هست، به پرندهها هست.آدمهایی که اگر توی کلاس تازه وارد باشی، زود صندلی کنارشان را به لبخند تعارف میکنند که غریبگی نکنی.
آدمهایی که خنده را از دنیا دریغ نمیکنند، توی پیاده رو بستنی چوبی لیس میزنند و روی جدول لیلی میکنند.همین آدمها، چیزهای کوچکی هستند که دنیا را جای بهتری میکنند برای زندگی کردن.
به شش سوال زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید.
آنچه را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید.
در روانشناسی نوین"رنگ"و"رنگ ها"یکی از معیارهای سنجش شخصیت بشمار میآید؛ چرا که هر یک از آنها تاثیر خاص روحی وجسمی را در یک فرد باقی گذارده و رنگ نشانگر وضعیت روانی و جسمی وی می باشد.این موضوع با توجه به پیشرفتهای دو دانش فیزیولوژی و روانشناسی به اثبات رسیده است.ناگفته پیداست که انسان از زوزگاران بسیار دور تاکنون تحت نفوذو تاثیر رنگهای پیرامون خود بوده است و درصد سال اخیر که صنعت رنگ سازی به نقطه اوج تحول خود رسیده است، تاثیر مزبور دو چندان شده و در همه ارکان زندگی روحی ما رخنه کرده است.
باسلام مجدد
تست روانشناسی-اگر مایلید اطلاعات بیشتری در مورد شخصیت خودتان پیدا کنید به سوالات این تست پاسخ دهید.
انواع و اقسام تستهای روانشناسی معتبر وجود دارند که میتوانند تهوتوی شخصیت شما را بریزند روی کاغذ و شما را در شناخت بهتر خودتان یاری دهند.
اغلب افراد در موقعیت های سخت، دعای کوتاهی را زیر لب زمزمه می کنند. این درخواست کمک از یک قدرت برتر، تاثیرات بسیار عمیقی در زندگی ما به دنبال خواهد داشت. ارتباط با این قدرت، امید و سلامت عاطفی را تضمین می کند.
ادامه مطلب ...
چند دل نوشته از پروفسور حسابی...پدر فیزیک ایران
آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید.
۱- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO
2- اگر درمتن بالا C را پیدا کردید، حالا ۶ را پیدا کنید.
۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۹۹۹۹۶۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹
۳- حالا حرف N رابیابید. کمی مشکلتر از قسمتهای بالا میباشد.
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM
این یک شوخی نیست.
اگر قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت.
مغز شما عملکرد خوبی دارد و ازبیماری آلزایمر در امان خواهید بود.
روزی دختر جوانی در چمنزاری قدم میزد و پروانهای را لابهلای بوتهی خاری گرفتار دید. او با دقت زیاد پروانه را رها کرد و پروانه پرواز کرد و سپس بازگشت و تبدیل به یک پری زیبا شد و به دختر گفت: به خاطر مهربانیت هر آرزویی که داشته باشی برآورده خواهم کرد.
دخترک لحظاتی فکر کرد و گفت: میخواهم شاد باشم. پری سرش را جلو آورد و در گوش دختر چیزی گفت و بعد ناپدید شد.
موقعی که دختر بزرگ شد در آن سرزمین کسی شادتر از او وجود نداشت. هرگاه کسی از او دربارهی راز شادیاش سؤال میپرسید، لبخند میزد و میگفت:
من فقط به حرف پری خوب و مهربان گوش کردم.
موقعی که پیر شد همسایهها میترسیدند او بمیرد و با مرگش راز شگفتانگیز شادی نیز با او دفن شود. آنها به او التماس میکردند: تو را به خدا به ما بگو پری به تو چه گفت:
به نظر شما پری به دختر چه گفته بود؟
پیرزن دوستداشتنی فقط لبخند زد و گفت: او به من گفت
اصلاً مهم نیست آدمها که باشند و چقدر سعادتمند به نظر برسند، آنها هر که باشند به من نیاز دارند!
واقعیت وجود انسان چیزی فراتر از تصورات ذهن بشر است. زمانیکه خداوند انسان را خلق میکرد، به فکر تفریح یا سرگرمی خود نبود. بلکه انسان را برای هدف بسیار بالایی خلق کرد.
ما با کم شمردن خود علاوه بر اینکه خود را در غم و غصه فرو میبریم حتی به خداوندی که انسان را آفرید و او را بالاترین مخلوق خود نامگذاری کرد بیاحترامی میکنیم، فقط کافیه تا ما هم به حرف پری گوش کنیم:
مهم نیست چه کسی هستی، کجا هستی، ثروت داری، از نظر دیگران مهمی، مهم نیست اطرافیان شما چه کسانی باشند، دکتر، مهندس، فقیر یا غنی فقط یک چیز مهم است:
دیگران هر که باشند به من نیاز دارند.
فقط اینگونه با ایمان داشتن به اینکه خداوند ما را برای هدفی معین و بزرگ آفریده شاید بتوانیم قدر نعمت بزرگ الهی (زندگی) را بدانیم و این تنها راه رسیدن به آن هدف بزرگ است.
با امید به اینکه همیشه شاد شاد شاد باشید.
تعیین شخصیت با استفاده از تاریخ تولد
چه رنگی هستید؟
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است که روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48.........
برروی ادامه مطلب کلیک کنید...
تست ا فسردگی بک
برای انجام تست برروی ادامه مطلب کلیک کنید
حتما میدانید که اضطراب و نگرانی اجتماعی در مقایسه با خجالت کشیدن و کمرو بودن، پیچیدهتر است زیرا هر کس به نوبهخود در بعضی از مواقع یا در مقابل دیگران احساس خجالت میکند اما اضطراب و دلواپسی اجتماعی کلا مقولهای متفاوت از آن است و اندازه و شدت این دو مقوله نیز میتواند.......
ادامه مطلب ...
احساسات ما ریشه در تفکرات ما دارند. در اغلب موارد به هر گونه ای که فکر کنیم، احساسات و عواطف ما بر این اساس شکل می گیرند. باید باور داشته باشیم که نقاط منفی و مثبت موجود در احساسات ما از نوع اندیشه و افکار ما منتج می شوند. برای حضور احساس غم و ناراحتی،ابتدا تفکر غم انگیز است که در درون ما به وجود می آید. یک فرد عصبانی و سرشار از خشم و نفرت، در درون ذهنش افکار خشمگینانه وجود دارند که منجر به بروز احساس عصبانیت می شوند. فردی که حسود است،ذهنش مملو از افکار حسادت آمیز است
برروی ادامه مطلب کلیک کنید....
به این تست شک نکنید. این آخرین و استانداردترین تست شخصیت شناسى است که این روزها در اروپا بین روانشناسان در جریان است. پاسخهایش هم اصلاً کار دشوارى نیست. کافى است کمى به خودتان رجوع کنید. یک کاغذ و قلم هم کنار دستتان باشد و جوابی را که انتخاب می کنید یادداشت کنید که بتوانید امتیازهایى که گرفته اید جمع بزنید..
حاضرید؟
پس شروع کنید:
برروی ادامه مطلب کلیک کنید....